چهل و یکمین نشست ادبی چارباغ خیال

عصر پنجشنبه ۱٠حوت(اسفند ماه)۱۴۰۲ ه.خ. چهل و یکمین نشست هفتگی انجمن ادبی «خانه مولانا» و انجمن نویسندگان بلخ با عنوان «چارباغ خیال» در کتابخانهٔ عمومی فردوسی با حضور صالح محمد خلیق (شاعر، نویسنده و رئیس انجمن نویسند‌گان بلخ)، سیدسکندر حسینی بامداد(رئیس انجمن ادبی خانهٔ‌مولانا و رئیس کتابخانهٔ عمومی فردوسی)، جان کابلی(شاعر و منتقد ادبی)، عاطف کابلیان (شاعر و منتقد ادبی) و جمعی از شاعران نوجوان بلخ، برگزار شد.

 این نشست ادبی توسط حمزه عابر (شاعر و عضو انجمن ادبی خانهٔ‌مولانا و انجمن نویسنده‌گان بلخ ) در چهار بخش:
 شاهنامه خوانی
زیبایی شناسی در شعر فارسی-با بیان و شرح عاطف کابلیان
نقد و بررسی شعر
خوانش شعر
اجرا شد.

بخش اول: شاهنامه‌خوانی
استاد صالح محمد خلیق بیتی چند از ادامه زندگی‌نامهٔ منظوم “هوشنگ” پسر سیامک را که پس از کشف «آتش» به صنعت آهنگری پرداخته است و در بخش اول شاهنامه فردوسی (معرفی اسطوره) از آن یاد شده به خوانش گرفته و نکات لازم را تحلیل و تبیین نمود.

بخش دوم: زیبایی شناسی در شعر فارسی
آقای عاطف کابلیان به یازدهمین جلسه از سلسله جلسات آموزشی «زیبایی شناسی در شعر فارسی» پرداخته و پیرامون «تفاوت جمله شعری و نثری » ایراد سخن نمود.
وی بیان داشت: سه تفاوت عمده در جمله‌های شعری و نثری وجود دارد که قرار زیر است:
۱. از لحاظ آهنگ: جمله شعری دارای آهنگ های( موازی، خیزان و ٱفتان) است. اگر تکیه بر اول جمله باشد ٱفتان؛ اگر در آخر باشد خیزان و اگر بدون تکیه و در جمله خبری باشد شکل موازی به خود می‌گیرید.
۲. از لحاظ منطق: در جمله‌های نثر چیستی موضوع مورد بحث است؛ اما در جمله‌های شعری چگونگی بیان موضوع مطرح است.
از لحاظ ساختار: جمله‌های شعری ضمن تفاوتش با نثر از نگاه منطق، از نظر ساختار نیز دچار تغییر بیشتری نسبت به نثر می‌شود. به طور نمونه:
“درخت تو گر بار دانش بگیرد”
اگر این را به شکل نثر بنویسیم: «اگر درخت تو بار دانش را بگیرد» خواهد شد.

بخش سوم: نقد و بررسی شعر
در این بخش دو شعر از آقایان «فردین عصمتی» و «حمزه عابر» نقد و بررسی شد.
شعر آقای عصمتی و چکیدهٔ دیدگاه‌های منتقدین حاضر در نشست دربارهٔ آن:

“…ونیست راه فرار از فرار می ترسم
شکسته است مرا روزگار میترسم

گرفته اند اتاق را حشرات
ضعیم هستم از تار و مار می ترسم

برای دیدن معشوقه‌ام… نخواهد داشت
و از گذاشتن این قرار میترسم

چقدر حوصله دارم؟ ولی همین اکنون
از اینکه مغز سرم انفجار میترسم.

صدا بلند کنم نان، کار ، آزادی…؟
برای مردنم از چوب دار میترسم

بگو که ام در این ورطه غرق گردیده
وطن بدوشم از انزجار میترسم”

صاحب نظران شعر مورد نظر را دارای زبان ساده، صمیمی و اما از شعرهای تمرینی و سطح اول دانستند. آنان کاربرد «سه‌نقطه» در آغاز بیت مطلع این شعر را نابجا خوانده و اذعان داشتند که سه‌نقطه زمانی می‌تواند در شروع شعر آورده‌ شود که مردم از داستانی که در ماورای شعر جاریست آگاه باشند؛ یعنی پیش از سه نقطه باید قرارداد اجتماعی وجود داشته باشد. هم‌چنین مصرع اول بیت پنجم را(صدا بلند کنم نان، کار، آزادی) نشانه رفته و خاطر نشان ساختند که شایسته و بایسته است شاعر در کاربرد شعار یا پیامی که در شعر استفاده می‌کند آگاه باشد؛ تا بتواند آن را درست تحلیل نموده و در ادامه بیت‌های دیگر به آن بپردازد و پیوند عمودی مستحکمی را شکل دهد. همچنان تاکید کردند که داشتن دانش همه‌جانبه در موضوع مورد نظر در شعر مهمتر از همه ابعاد شاعری‌ست.
از نگاه ساختار اگر پیوند ردیف و موضوع مورد نظرشاعر درنظر گرفته شود دریافته می‌شود که ردیف «می‌ترسم» برای این شعر ردیف مناسب و خوبی نیست.
در بیت ششم «وطن به‌دوش» به عنوان یک تکیه‌زبانی، خیلی خوب جاافتاده و اگر این شعر با بیت دوم ادامه پیدا می‌کرد؛ شکل هنرمندانه به خود می‌گرفت. در کل این شعر به بازنگری جدی ضرورت دارد.
شاعر باید هنرور باشد نه هنرجو! در این شعر هنر شاعرانه به قدری که باید آشکار نشده است. هنروری یا به نمایش‌گذاشتن هنر، همانند پردهٔ سینماست که مخاطب خود را با تمثیل به دورن و فضایش می‌کشاند تا به‌طور فشرده، تمامی جزئیات فلم منظور را زندگی و تحلیل کند که متاسفانه این شعر فاقد این قوت است.

شعر آقای عابر و چکیدهٔ دیدگاه‌های پیرامون آن: 

 

سلام ای گل سوری! خدا کم ات نکند!

اگر چه غرق غروری! خدا کم ات نکند!

 

ای آنکه چشمت به سنگ بی مهری

شکست فرق صبوری… خدا کم ات نکند!

 

چقدر طالب دیدارت انتحار کند؟ 

برای اینکه تو حوری، خدا کم ات نکند!

 

نخواست جز تو ببیند! پس از تو چشمانم

پناه برده به کوری… خدا کم ات نکند

 

اگر که با دیگران‌دیدنِ تو نیست بگو 

چه هست زنده به گوری؟ خدا کم ات نکند

 

سخن خلاصه که من بی تو خسته ام ای دوست

بدون من چطوری؟…

 

صاحب نظران شعر آقای عابر را دارای زبان ساده و روان و نوعیت موضع آن را توصیفی خواندند. همچنین به دوگانگی زبان شعر مورد نظر اشاره کرده و آن را غزل سانتی مانتالی خوانده و گفتند: این شعر با این روی‌کرد، مشکل کاربرد زبان را ایجاد کرده‌است.

در این غزل، قافیه‌ها نیز مشکل دارد که بعضی از آنها به صورت «واو معروف» و تعدادی هم به‌شکل «واو مجهول» آورده شده که نمایانگر قافیهٔ واحدی نیست. آنان ردیف «خدا کم ات نکند!» را یک فراز مردمی دانسته و علت دوگانگی زبان شعر مورد بحث را در همین نکته دانستند. منتقدین به‌استثنای یکی دو مورد، در بقیه موارد، جمله‌های شعری را تکمیل شده قلمداد کرده و ردیف را یک جملهٔ اضافی و فاقد مکمل بودن دانستند. همچنین، جمله‌های شعری  را در بدنه‌ای هر بیت یک بیان کلی عنوان کرده و توجه شاعر را به وارد شدن در جزئیات موضوعات شعری عطف نمودند. آنان جاذبه داشتن جمله‌های شعری و اینکه شعر نامه‌گونه و نوستالوژی‌شکل سروده شده را از نکات قوت شعر آقای عابر شمردند. در اخیر آوردن تضمینی از بیت مولانا(ما بی تو خسته‌ایم تو بی ما چگونه‌ای؟) را داخل گیومه(«») آگاهانه دانسته و آن را نشانهٔ مسٶولیت‌پذیری شاعر اذعان داشتند. 

 

در بخش سوم: شعرخوانی 

 شاعران حاضر در نشست، هر یک: جان کابلی، حسین‌علی صابری، عاطف کابلیان، سید محمدآقا طیبی، سید موسی مهربان، مهدی مهدیار، فضل‌ الربی افتقار، عبدالغفار واثق، سید امین اسفندیار،  سیدسکندرحسینی بامداد، استاد صالح محمد خلیق، سرودهای جدید خودشان را به خوانش گرفتند.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *