سی و هشتمین نشست ادبی چارباغ خیال

 عصر پنجشنبه ۱۹ دلو(بهمن‌ماه)  ۱۴۰۲ ه.خ. سی‌‌ و هشتمین نشست هفتگی انجمن ادبی «خانه مولانا» و انجمن نویسندگان بلخ با عنوان «چارباغ خیال» در کتابخانهٔ عمومی فردوسی با حضور صالح محمد خلیق (شاعر، نویسنده و رئیس انجمن نویسند‌گان بلخ)، سیدسکندر حسینی بامداد(رئیس انجمن ادبی خانهٔ‌مولانا و رئیس کتابخانهٔ عمومی فردوسی)، علی‌رضا (شاعر و منتقد ادبی) و جمعی از شاعران نوجوان بلخ، برگزار شد.   

  

 این نشست ادبی توسط حمزه عابر (شاعر و عضو انجمن ادبی خانهٔ‌مولانا و انجمن نویسنده‌گان بلخ ) در دو بخش:    

نقد و بررسی شعر  

خوانش شعر   

اجرا شد.   

  

بخش اول: نقد و بررسی شعر 

در این بخش دو شعر از آقایان «محمد خردمند» و «حسن خرمی» نقد و بررسی شد.  

شعر آقای خردمند و چکیدهٔ دیدگاه‌های پیرامون آن:  

قبولت می‌کنم با حرف‌های خوب، باور نه! 

که دل دادن به ظاهر ساده می‌باشد ولی سر نه 

 

اگر چه عشق‌ها از چشمهٔ دل آب می‌نوشند 

نباشد اعتمادی جز به حرف و مهر مادر- نه! 

 

تفاهم با تفاوت‌های لازم از دو رنگی نیست 

برادر هست انگشتان دست و پا برابر نه! 

 

خطر پشت خطر از دوستان و دشمنان دارم 

ولی سر می‌دهم با هرچه نیرنگ است سنگر نه 

 

ز دام عشق امکان دوباره پا کشیدن نیست  

غم آخر به اول بهتر است، اول به آخر نه! 

 

به این سردرگمی های که دام پای باورهاست  

چنان دلگیرم از دنیا که ابراهیم از آذر نه! 

 

غم دوری و تنهایی چنانم کرده آزرده  

که درد دوریی یوسف به یعقوب پیامبر نه

 

صاحب‌نظران حاضر در نشست، شعر آقای خردمند را از نگاه زبانی، روان و بی‌تکلف خوانده و ساختاری محتوایی آن را از نگاه سبک، نزدیک به «سبک هندی» دانستند. هم‌چنین خاطرنشان ساختند که قافیه و ردیف اگر هنرمندانه استفاده شود؛ ساختار شعر را زیبا و دل‌نشین می‌سازد؛ همان‌طور‌ که در این شعر مشهود است. ساختار شعر ذیل نشان می‌دهد که شاعر بر ساخت و بافت زبان ماهر است و هرگونه خواسته باشد می‌تواند چینش واژگانی شعرش را ترتیب و تنظیم کند؛ اما متاسفانه  از نظر محتوا و ساختار درونی، نداشتن تصویرها و نگاه‌های تازه و کشف‌های شاعرانه از مواردی‌است که شاعر بایست بیشتر بر آن واقف گردد و بر تقویت آن تمرکز و تامل کند. 

منتقدین با درنظرداشت زبان پرداخت و سبک شعری آقای خردمند، وی را متأثر از فاضل نظری دانستند و گفتند: در شعر متأثر بودن از شاعری دیگر، تا زمانی محدود و کوتاه، ایرادی ندارد؛ اما اگر این روند ادامه پیدا کند؛ باعث می‌شود شاعر متأثر هرگز نتواند بر سبک مخصوص و مورد نظر خودش دست پیدا کند.

شعر آقای حسن خرمی و چکیدهٔ دیدگاه‌های پیرامون آن:  

دنبال نان می‌گردی و جان را نمی‌بینی  

جان در کفت می‌مانی و نان را نمی‌بینی  

 

در زیر بارانی و دریا پیش چشمانت  

آهنگ خوش آواز باران را نمی‌بینی 

  

چشمان خود از حدقه بيرون می‌زنی اما  

در گرد و پیش خویش انسان را نمی‌بینی  

 

بعد از هزاران معجزه در بین قوم خویش  

پیغمبری استی که ایمان را نمی‌بینی  

 

سرچشمه‌ی صاف دِه بالا جگرخون است  

دریاچه‌ی غمگین پایان را نمی‌بینی؟ 

 

دیگر درون باغ جای آرمیدن نیست  

لبخند پر شور درختان را نمی‌بینی  

 

می‌خواستی سر در گریبانت فروآری  

غمگینی و چاک گریبان را نمی‌بینی. 

 

منتقدین، شعر آقای خرمی را از نگاه ساختار زبانی، روان، صمیمی و امروزی   و از نگاه ساختار محتوایی، دارای کشف‌ها، نگاه‌های شاعرانه، تصویرهای تازه و حس آمیزی‌های خوب دانستند. 

با وجود تازگی ساخت و پرداخت، زبان شعری آقای خرمی را از نگاه دستوری، چینش واژگانی و جمله‌بندی‌های شاعرانه، ضعیف و صیقل‌نخورده قلمداد کردند و شاعر را بر تقویت این نکتهٔ مهم رهنمایی و تأکید کردند.  

صاحب‌نظران برای آقای خرمی و همهٔ حاضرین خاطرنشان ساختند که در شعر آنچه سبب ماندگاری شاعر می‌شود، عمق آن است و شعر کم‌عمق با یکبار خواندن دیگر تو را به‌سمت خود نمی‌کشاند و همانند شیء یکبارمصرف می‌ماند؛ اما شعر عمیق، همانند شرابی‌است که هرقدر بنوشی بر مستی‌ات بیشتر از پیش می‌افزاید و تمایل و کشش پیوسته‌خوانی را برایت به‌بار می‌آورد.  

به‌همین جهت آقای خرمی و شاعران جوان دیگر باید به این نکته مهم عطف شوند و آن را با مطالعه ژرف و دقیق، در ساحت شعرشان ایجاد کنند.  

  

بخش دوم: خوانش شعر  

 شاعران حاضر در نشست، هر یک: فردین عصمتی، میر احمد احمدی، سید جمیل سجاد، رفیع‌الله محمدی، یونس ناصری، ثاقب خراسانی، طاها حسینی، سید موسی مهربان، محمدالله محمدی، مهدی مهدیار، گل‌آقا طاهری، ویس شیرزاد، سخی امیری، سید احمد سادات، محمد کریم دانش، سیدسکندرحسینی بامداد، صالح محمد خلیق و حمزه عابر، سرودهای جدید خودشان را به خوانش گرفتند.   

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *