
یکصد و پنجمین نشست ادبی چارباغ خیال
- استاد صالح محمد خلیق, چارباغ خیال, رویدادهای ادبی
- 1404/05/17
چارباغ خیال در بلخ
نشست صد و پنجم
گزارش: سهراب حفیظی
صد و پنجمین نشست ادبی «چارباغ خیال» پس از یک هفته تعطیلی به مناسبت ارتحال جانسوز زندهیاد استاد صالح محمد خلیق، رئیس انجمن نویسندگان بلخ، بعدازظهر روز پنجشنبه، ۱۶ اسد ۱۴۰۴ خورشیدی، با گردانندگی سخی امیری و حضور گرم و پرشور شاعران، نویسندگان و علاقهمندان ادب و فرهنگ فارسیـدری، در کتابخانه عمومی فردوسی شهر مزارشریف برگزار گردید.
این نشست با همکاری انجمن ادبی خانه مولانا، انجمن نویسندگان بلخ و کتابخانه عمومی فردوسی، در دو بخش برگزار شد:
بخش نخست: گرامیداشت و یادبود استاد صالح محمد خلیق
در آغاز این بخش، دکتر سید روحالله حسینی، نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، با نگاهی عمیق به کارنامهی استاد خلیق، به بررسی ابعاد گوناگون شخصیت علمی، ادبی و فرهنگی او پرداخت.
او با اشاره به گستردگی آثار استاد خلیق در حوزههای پژوهش، ترجمه، تاریخنگاری و مطبوعات، جایگاه او را در منظومه فرهنگ خراسان بزرگ برجسته دانست و ابعاد گوناگون شخصیت علمی و فرهنگی او را چنین برشمرد:
- اشراف و آگاهی گسترده نسبت به تاریخ، فرهنگ و ادبیات؛
- روحیه شاگردپروری و تربیت فرهنگی نسل جوان، در تداوم راه مولانای بلخ؛
- نمایاندن میهندوستی با سرودن اشعار حاوی از مضامین میهنی و وطندوستی و علاقه عمیق وی به زبان فارسی با خوانش شاهنامه فردوسی؛
- پویایی و پشتکار خستگیناپذیر، حتی در دوران کهولت؛
- همراهی و حمایت از نویسندگان و شاعران جوان؛
- انعطافپذیری در مواجهه با تحولات اجتماعی و فرهنگی.
سرپرست وابستگی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در شهر مزارشریف خاطر نشان ساخت:
«استاد خلیق را نمیتوان تنها یک شاعر یا نویسنده دانست. او یک نهاد فرهنگی بود؛ پدیدهای چندوجهی که در دل سنتهای ادبی بالید، اما با زبان امروز میاندیشید و مینوشت.»
دکتر حسینی، بلخ را خاستگاه دیرینه بزرگان اندیشه و ادب دانست و استاد خلیق را تداومدهنده این سنت فرهنگی خواند. او همچنان افزود:
«استاد خلیق، مرد اندیشه و عمل بود؛ درک اندیشههای او، ادامه راه اوست. باید با بازخوانی آثارش، حضور معنویاش را زنده نگه داریم و دریابیم که چگونه یک انسان میتواند همه هستیاش را وقف فرهنگ و ادب کند.»
آقای دکتر حسینی، با تأکید بر روحیه حماسی استاد خلیق، یادآور شد که وی در درک ریشههای تاریخی و فرهنگی سرزمیناش، همان راهی را پیمود که فردوسی، حکیم توس، در شعر خود دنبال کرده بود.
او گفت:
«در بلخ، شهری باستانی که از رابعه بلخی تا مولانا در آن نفس کشیدهاند، استاد خلیق میراثدارِ شعور تاریخی این خاک بود. او عاشق زبان فارسی بود، اما این عشق، صرفاً عاطفی یا زبانی نبود؛ این عشق، حسی از مسئولیت میآفرید؛ مسئولیت حفظ و تداوم فرهنگ و ادبیات فارسی.»
دکتر سید روحالله حسینی در ادامه بیان داشت که استاد خلیق با خوانش شاهنامه در محافل عمومی، ضمن اینکه ادبیات کهن را زنده نگاه میداشت، نشان میداد که چگونه یک متن کلاسیک میتواند امروز نیز الهامبخش باشد.
آقای حسینی ابراز داشت:
«شاهنامهخوانیهای استاد خلیق، نمایش صرف نبود، بلکه نوعی بیانیه فرهنگی بود: پاسداشتِ زبان فارسی، ترویج منشهای پهلوانی، و یادآوری ریشهها.»
وی استاد خلیق را دارای روحیهای همزمان علمی و اجتماعی دانست:
«با وجود کهولت سن، استاد نه کنارهگیر شد و نه ساکت؛ او مردِ میدان بود، در نوشتن، سخنگفتن، تشویق جوانان، گرداندن نشستهای فرهنگی و حتی در سادهترین گفتگوها، روشنگرانه میدرخشید.»
رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، در جمعبندی سخنان خود، از حاضران خواست که اکنون که استاد خلیق در میان ما نیست، بیش از گذشته به آثار و اندیشههای او رجوع کنیم.
«اکنون وظیفه ماست که نگذاریم چراغی که او برافروخته بود، خاموش شود. آثار او را باید خواند، بازخوانی کرد، و از خلال آنها دریافت که دغدغهاش چه بود: ارتقای فرهنگ، حفظ زبان، و بیداری فکری یک جامعه.»
در ادامه، استاد عاطف کابلیان با بیانی صمیمی و خاطرهمحور به معرفی جنبههای کمتر گفتهشده از زندگی استاد خلیق پرداخت. وی با یادآوری خاطرهای مشترک، به تواضع و رفتار انسانی استاد اشاره کرد و سپس به نقش پررنگ او در حوزههای ترجمه، تاریخنگاری و مطبوعات پرداخت.
کابلیان گفت: «استاد خلیق در کنار شاعری، مترجمی توانا بود. ترجمه آثار ادبی از زبان روسی به فارسی، آنهم با حفظ بار معنایی و لطافتهای زبانی، از توانمندیهای کمنظیر او بود. در عرصه تاریخنگاری نیز، آثارش درباره تاریخ فرهنگی و اجتماعی بلخ، منابع مرجعی برای پژوهشگران آینده خواهد بود.»
آقای کابلیان شخصیت استاد خلیق را چندبعدی توصیف کرده افزود:
«در هر زمان، با توجه به مقتضیات دوره، استاد نوعی سازگاری خلاقانه از خود نشان میداد. هم در سختترین سالها نوشت، هم در روزهای روشنتر؛ او ایستاد و کار کرد، بیادعا، اما مؤثر و بیصدا، اما عمیق.»
سپس، استاد سید سکندر حسینی بامداد، مسؤول کتابخانه عمومی فردوسی، به صورت مختصر اما ژرف، سخنانی در ستایش مقام علمی، ادبی و فرهنگی استاد خلیق ارائه کرد. وی استاد خلیق را «ضمیر فرهنگی بلخ» خواند و گفت:
«آنچه استاد خلیق را فراتر از یک نویسنده یا شاعر میسازد، پیوستگی اندیشه و عمل او بود. او در واقع نهاد زنده فرهنگ بلخ بود، کسی که با حضورش، فرهنگ میتپید و با رفتنش، حس میکنیم که بخشی از حافظه فرهنگی ما خاموش شده است.»
وی افزود که حفظ میراث استاد خلیق، نهفقط بهعنوان وظیفهای اخلاقی، بلکه بهعنوان بخشی از هویت فرهنگی ما، ضرورتی انکارناپذیر است.
دیگر سخنرانان، از جمله غفار ریعان شمالی، محمدالله احساس، و سید احمد سادات نیز، هر یک در جملاتی کوتاه، از مقام استاد یاد کرده، فقدان وی را ضایعهای برای جامعه ادبی بلخ دانستند.
بخش دوم: خوشخوانی شعر
در بخش پایانی نشست، شاعران نامآشنای بلخ با خوانش اشعار تازه خود، حالوهوای محفل را از غم فقدان، به شعف حضور زنده شعر و زبان رساندند.
هر شاعر، با سبک و زبان منحصر به فرد، دیدگاهها و عواطف خویش را در قالب شعر بیان نمود.
شاعران حاضر در این بخش:
دکتر سید روحالله حسینی، استاد سید سکندر حسینی بامداد، استاد عاطف کابلیان، غفار ریعان شمالی، استاد عارف، حمزه عابر، مجید خاکسار، سهراب حفیظی، بابا فاخر، سید حسین، موسی مهربان، محمدالله احساس، علیرضا خاکی، اسماعیلزاده، سید احمد سادات، طیبی و سخی امیری.
پایان نشست:
در فرجام این نشست دکتر سید روحالله حسینی نماینده فرهنگی جمهوری اسلامی ایران با اهدای بستههای فرهنگی از شاگردان استاد خلیق تقدیر کردند.


























