گفتگو با هدیه ارمغان

انجمن ادبی خانه مولانا به منظور پاسداشت از شعر و ادبیات فارسی و معرفی چهره‌ی تابناک شعر و ادبیات کشور وباز کردن لایه‌های گوناگون شعر وادبیات افغانستان به گفتگو با شاعران، نویسندگان و اهالی فرهنگ وادبیات کشور پرونده گفتگو با شاعران و نویسندگان را باز کرده‌است عزیزه احدی نویسنده جوان بلخی پای صحبت‌ها وگفتگو با هدیه ارمغان شاعر بانوی توانمند سرزمین نشسته‌است. این هم شما و این هم جهان شاعرانه‌ی هدیه ارمغان از پنجره نگاه خودش

هدیه ارمغان کیست؟

هدیه ارمغان زاده بلخ،شهر مزارشریف است. لیسانس حقوق و علوم سیاسی دارد. بیش از یک دهه به این طرف شعر می‌نویسد و فعالیت رسانه‌ای و حقوق بشری در افغانستان داشته است وی از بنیان گذاران خانه فرهنگی پرتو ( خانه فرهنگی ویژه بانوان) در سال ۱۳۸۸ در بلخ و از دست اندرکاران ماهنامه «الف تا یا» بود هدیه در تحولات افغانستان وسقوط نظام جمهوریت مجبور به ترک افغانستان شد.

دفتری از شعر های او به نام «گُلی در لجن» در زمستان ۱۳۹۹ به چاپ رسید و پیش تر از این ده شعرش در مجموعه «فردا را ورق بزن» که مجموعه‌ی از شعر جوان شمال افغانستان است بعد از کسب جایزه نخست این جشنواره در آغاز دهه90 خورشیدی  به چاپ رسید.

او در این اواخر در جشنواره بین المللی شعر متز، فرانسه اشتراک نموده و ده شعرش از فارسی به فرانسوی ترجمه و چاپ شده است. در سال 1401  در جشنواره بین المللی شعر صلصال در اوپسالای سویدن اشتراک داشته، زندگی‌نامه و یک غزلش به زبان سویدنی ترجمه و چاپ شده است.

از او چند شعر در مجموعه حواله‌ی سرنوشت که مجموعه شاعران فارسی زبان برلین است به زبان آلمانی ترجمه و منتشر شده است.

*هدیه ارمغان با شعر و ادبیات چگونه پیوند دارد؟

 شعر در من زنی‌ست با زیست دگر‌گون. زنی که این امکان را در شعر دارد که همه چیز را طور دیگر بسازد. ادبیات برای من این امکان را می‌دهد که دگرگونه بیاندیشم و از نو بپردازم. ‌دگر‌گونه اندیشیدن پدیده‌ی ‌ست که کمتر به دلیل زن بودن در زندگی واقعی برایم میسر بوده است.

‎شعر و ادبیات برای من نه تنها یک رشته فنی و هنری است، بلکه راهی است برای ابراز احساسات، تفکرات، و تجربیات زیستی. پیوند من با ادبیات به‌گونه‌ای عمیق است که هرکجا که بر گردابه‌اش حرکت می‌کنم، به نوعی خود را در آن درک می‌کنم. شعر برای من همان‌طور که برای بسیاری از شاعران در تاریخ ادبیات، یک زبان برای شناساندن حقیقت‌ها و مفاهیم ناشناخته است. این پیوند، هم‌چون ردپای زمانی و مکانی در زندگی‌ام، با هیچ حد و مرزی محدود نمی‌شود.

*نگاه تان به شعر و ادبیات چیست؟

‎شعر و ادبیات برای من در مقام ابزارهای بیان، نه تنها وسیله‌ای برای زیبایی و تفنن، بلکه آئینه‌ای برای بازتاب مشکلات اجتماعی و فرهنگی جامعه است. شعر قدرتی دارد که می‌تواند در بطن خود، به جای بیان فقط یک احساس، لحظه‌های تاریخی و فرهنگی را ثبت کند. ادبیات گاه در جست‌وجوی زیبایی‌های فرمی است و گاه در جستجوی حقیقت‌های فلسفی و انسانی. در این دنیای پرآشوب و پیچیده، ادبیات و به‌خصوص شعر، نقشی حیاتی در شناخت ابعاد مختلف انسانیت و تاریخ ایفا می‌کند.

*وضعیت شعر و ادبیات را در افغانستان چگونه می بینید؟

‎وضعیت شعر و ادبیات در افغانستان به‌ویژه در دوران معاصر با چالش‌ها و فشارهای مختلف روبرو بوده است. از یک‌سو، ما شاهد بروز محدودیت‌ها و تنگناهای سیاسی و اجتماعی در عرصه‌های فرهنگی هستیم، و از سوی دیگر، هنرمندان و شاعران افغانستان همواره توانسته‌اند بر این محدودیت‌ها فایق آمده و آثار خود را خلق کنند. در این میان، شعر مقاومت و شعر اعتراضی  از مهم‌ترین جریان‌هایی هستند که در افغانستان حضور دارند. ادبیات ما در دنیای امروز همچنان رگه‌هایی از درد و رنج ملت را در خود دارد، همان‌گونه که شعر و ادبیات در افغانستان کارکرد‌هایی دیگری هم داشته اند شاید کارکرد امروزی‌اش اعتراض بر وضعیت موجود است.

  *شما یکی از شاعرانی هستید که از بستر حوزه ادبی بلخ برخاسته‌اید و به شکوفایی رسیده اید، درباره‌ی این جریان برای ما بگویید؟

‎بلخ، با تاریخ و فرهنگ غنی‌اش، همواره مهد پرورش شعر و ادب بوده است. من خودم به عنوان یکی از اعضای انجمن نویسندگان این ولایت می‌توانم بگویم که بیست سال گذشته دوره‌ی درخشانی برای ادبیات بلخ بوده است به خصوص حضور زنان در انجمن‌های ادبی و رشد و چاپ اشعار‌شان این دوره را به یکی از دوره‌های بی‌نظیر مبدل کرده بود.

*کانون ادبی پرتو چطور مجموعه‌ای بود، چه فعالیت‌هایی انجام داد چقدر فعالیت‌های انجمنی مثل خانه فرهنگی پرتو در جامعه ضرورت است؟  

‎خانه  فرهنگی پرتو یکی از مهم‌ترین مراکز ادبی در زمان خود بود که توانست با جمع‌آوری نویسندگان و شاعران زن، فضایی مناسب برای رشد و تعالی ادبیات فراهم کند. فعالیت‌های این خانه فرهنگی بیشتر در زمینه‌های نقد ادبی، برگزاری جلسات شعرخوانی و ایجاد ارتباط میان نویسندگان و شاعران متمرکز بود. این خانه‌ی فرهنگی با وجود دیدگاه‌های متفاوت از سوی مردم به عنوان نخستین خانه فرهنگی مخصوص زنان توانسته بود فضای امنی برای دخترانی که تازه به ادبیات رو آورده بودند، ایجاد کند.

 انجمن‌های ادبی چون پرتو و حلقه فرهنگی زلف‌یار از این جهت ضروری بودند که نه تنها به شاعران و نویسندگان امکان چاپ و نقد و نظر بلکه زمینه‌ای برای هم‌اندیشی و ایجاد ارتباطات فکری و هنری میان نسل‌های مختلف فراهم کردند. متاسفانه ایجاد این حلقات وشکل‌گیری بستر فرهنگی وادبی مثل انجمن و حلقه پرتو در شرایط امروز ناممکن است و این به فرهنگ وادبیات ما در یک نگاه بلند مدت به شدت آسیب خواهد زد. 

  *وضعیت شعر زنان در افغانستان چطور است؟

زنان برای شکوفایی ادبیات افغانستان چه نقشی دارند؟

‎شعر زنان در افغانستان همچنان با موانع اجتماعی و فرهنگی بسیاری روبروست، اما با این حال شاهد حضور زنان برجسته‌ای در این عرصه هستیم که در سایه مبارزات اجتماعی و فردی خود، ادبیات را به شیوه‌ای نوین به پیش می‌برند. زنان شاعر، در عین تلاش برای برابری، به شدت در خلق آثار عمیق و ارزنده مشارکت دارند و به زبان خاص و منحصر به فرد در اشعارشان برای بیان تجربیات خود می‌پردازند. نقشی که زنان در شکوفایی ادبیات افغانستان دارند، نقشی اساسی و غیرقابل انکار است.

  *از فعالیت‌های ادبی‌تان در غربت برای ما بگویید؟   

نوشتن در این مورد هنوز برایم سخت است اما تنها همین نوشتن پناه این روز‌هاست. تلاش من این است تا بسترهای جدیدی برای معرفی و انتقال فرهنگ و ادبیات افغانستان ایجاد کنم. با برگزاری جلسات شعرخوانی و نوشتن آثار جدید، تلاش دارم تا هم از گذشته خود به عنوان یک شاعر زن افغانستان محافظت کنم و هم به آینده‌ای پرامید برای ادبیات افغانستان بیندیشم. در این مسیر، مشارکت در برنامه‌های فرهنگی و ادبی در سطح جهانی و همچنین برقراری ارتباط با دیگر شاعران و هنرمندان جهان به من این امکان را می‌دهد که صدای ادبیات فارسی را در سکو‌های تازه‌تری برسانم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *