حمزه محمودی-آسمانی ستاره در چشمت
آسمانی ستاره در چشمتیک جهان استعاره در چشمت معبد نوبهار آغوشت…آتشم من، شراره در چشمت بامیانبامیان گلِ بادام…شاهدخت هزاره در چشمت دامنِ تو غزلغزل بلخاستشادیانِ بهاره در چشمت یک بدخشان...
آسمانی ستاره در چشمتیک جهان استعاره در چشمت معبد نوبهار آغوشت…آتشم من، شراره در چشمت بامیانبامیان گلِ بادام…شاهدخت هزاره در چشمت دامنِ تو غزلغزل بلخاستشادیانِ بهاره در چشمت یک بدخشان...
ماهی کوچک دریاچه به تور افتادهدر دل مردم یک دهکده شور افتاده چادر آبی گلدار تو با باد چه کرد؟که به رقص آمده در جنگل دور افتاده چند ساعت که...
برگها در کیسهی پاییز خالی میشودیک قطار ِ از غزل لبریز خالی میشود رفتنت باران، نه تنها سیبها را کشت، کهبعد از این کم کم سرکها نیز خالی میشود پنجره...