دل نا دلم باید بمانم یا نمانم بعد تو – خدیجه علیمی

دل نا دلم باید بمانم یا نمانم بعد تو
وقتی که آهم را به هر سو می‌کشانم بعد تو

دور و برم غم ساخته هی ناشیانه آشیان
هی تکیه داده شانه‌اش را، آشیانم بعد تو

می‌بینمت، می‌خندی و هر شب صدایم می‌کنی
خود را کنار قاب عکست می‌نشانم بعد تو

حرفی بزن چیزی بگو تا بشکند آرام‌تر
یا پر صداتر از دلم بغض جهانم بعد تو

آبی و روشن نیستم دنیای من خاکستری‌ست
عمریست ابری سوخته در آسمانم بعد تو

هی بغض کردم گریه کردم شعر خواندم باز هم
کمتر نشد این اشک‌های ناگهانم بعد تو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *