تعبیر کن ستاره‌‌ی دنباله‌دار را – سیده تکتم حسینی

خود را بغل کرده‌است در تختی که دنیاست
روحی که خاموش‌است اما غرق غوغاست

روحی خمیده، خنده‌هایش لب پریده
روحی که در عین شکستن باز زیباست

هر روز او چیزی به جز تکرار غم نیست
امروز تنها حائلِ دیروز و فرداست

ابر آمده، باران نشسته، مه گرفته
تا چشم می‌بیند فقط اندوه پیداست

حتی اگر دست از سرش بردارد اندوه
تنهایی‌اش شانه به شانه پای بر جاست

تنهاییِ کوه و درخت و درّه با اوست
تنهایی‌اش ابر‌ است و باران‌است و دریاست

در گوش سنگی انعکاسی ساده پیچید:
آدم چرا؟ آدم چرا اینقدر تنهاست؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *