
حالا که کهکشان منی ، ماه مشتری ! – محبوبه ابراهیمی
حالا که کهکشان منی ، ماه مشتری !
ناهید و اشک و آینه دارم نمیخری ؟!
امشب که گیسوان زمین فاش میشود
بردار از سیاهی شبهام روسری
امشب بیا که بگذرد از سرنوشت ما
شبهای بی ستاره و شبهای بی پری
گفتی که از مساحت دلگیر خانهها
تا آسمان پرنده و فانوس میبری
برگرد ،بارها به دلم قول دادهام
از باغ چشمهای خدا گل میآوری