شصت و یکمین نشست ادبی چارباغ خیال

عصر پنجشنبه  ۲۵ اسد (مرداد)سال ۱۴۰۳ هـ.خ. شصت و یکمین نشست هفتگی انجمن ادبی «خانه مولانا» و انجمن نویسنده‌گان بلخ با عنوان «چارباغ خیال» باهمکاری کتابخانه‌ی عمومی فردوسی با حضور  سید سکندر حسینی بامداد (رئیس کتابخانه عمومی فردوسی) و استاد صالح محمد خلیق ( نویسنده و پژوهشگر) در چهار بخش زیر برگزار شد:

متن خوانی ( مثنوی معنوی)
بحث پیرامون قالب‌های شعر فارسی- دری
نقد  و تحلیل شعر 
شعر خوانی

در بخش اول مثنوی خوانی که موضوع آن داستان پادشاه وکنیزک بود با شرح و تفسیر توسط سیدسکندر حسینی بامداد صورت گرفت. آقای بامداد با اشاره به داستان کنیزک و پادشاه گفت: این داستان در پیوست نی‌نامه آمده‌است وصحبت در محور عشق جریان پیدا می‌کند ودر داستان کنیزک و پادشاه نیز جستجوی عشق بزرگتر مطرح است و در این حکایت جستجوی عشق بزرگ‌تر به خوبی بیان و تعبیر می‌شود و مولانا این داستان را نقد حال و روح انسان می‌داند.

استاد بامداد به سرچشمه‌ها منابع این حکایت در متون قدیمی‌تر از آن اشاره کرده گفت: این حکایت در جاهای دیگر نیز آمده است از جمله  چهار مقاله نظامی عروضی در باب معالجه‌ی شبیه به این قصه درباره شیخ الرئیس ابوعلی سینا آمده است و همچنین حارث بن کلده‌ی ثقفی به این شیوه بیمارانش را درمان می‌کرده است که در گلستان سعدی ازش یاد شده تفاوت‌های در جزئیات این داستان و شیوه‌ی نقل آن آمده‌است اما مولانا با یک دید متفاوت و معنوی از عشق به یک نتیجه‌ی عرفانی می‌رسد. یعنی مولانا می‌خواهد بگوید که برای بدست آوردن هرچیز یک بدیلی باید باشد.

بخش دوم بحث قالب‌های شعر فارسی دری :

در بخش دوم استاد کابلیان در مورد غزل معاصر و سیر و تطور آن بعد از انقلاب ادبی  نیما یوشیج تا به امروز به شکل مفصل صحبت کرد.

در بخش سوم غزلی از  روبیل – نوری آهنگر به نقد و برسی قرار گرفت

با تَموز عشقت ای دلدار عادت کرده ام
بی خیال، اینبار با سیگار عادت کرده ام

بسکه یاد زلفِ تو ، جان از کفم هردم ربود
با تمامِ حلقه های دار عادت کرده ام

خنده‌هایت دل ربود و گیسوانت بیشتر
با چنین ناگفته‌ها، این‌بار عادت کرده ام

هیچ سر مستی ندارد این صبوحِ لعنتی!
با دروغین مستیِ تکرار عادت کرده ام

‌نیستی! تا در برم باشی، دهی آرامشم
نیستی! با سایه ای دیوار عادت کرده ام

بال زد تا فرقِ این دنیا صدایم نیمه شب
دیر شد، با این گَلوی زار عادت کرده ام

سبزیِ دنیا تمامش مالِ تو باشد همیش!
چون‌که با این روزگارِ تار عادت کرده ام

منتقدان هریک: صالح محمد خلیق، سیدسکندر حسینی بامداد، عاطف کابلیان غزل آهنگر را از نظر وزن، ردیف، آهنگ، یک غزل زیبا دانسته و از اینکه آقای آهنگر تازه به سرودن آغاز کرده‌است واین شعرش آینده‌ی روشنش را نوید می‌دهد اما مشکلاتی چون  ضعف تألیف، ناهماهنگی واژه‌گان، مضمون ومحتوای کلاسیک، داشتن مفاهیم نارسا و کهنه‌گی زبان بیان‌گر آن است که شاعر هنوز  زیاد ضرورت به مطالعه دارد تا بتواند از این مشکلات بیرون بیاید.

در آخر شاعران حاضر در جلسه :سید موسی مهربان، نسیم مبارز، طاها حسینی، رضا حیدری، محمد آقا طیبی، مهدی مهدی‌یار، گل آغا طاهری، عاطف کابلیان، رشاد حیدری، یاسین شریفی، ویس شیرزاد، جمیل سجاد، سید سکندر حسینی بامداد، سید امین اسفندیار، محمدالله احساس و صالح محمد خلیق شعرهای تازه خود را بر خواندند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *