هفتاد و ششمین نشست ادبی چارباغ خیال

گزارش: حمزه عابر

نشست ادبی «چارباغ خیال»‌ در حالی برگزار شد که سومین نشست مشترک با «خانه‌ی داستان بلخ» را رقم می‌زد. 

این نشست پرشکوه ادبی (پنج‌شنبه شانزدهم قوس‌(آذرماه) ۱۴۰۳ خ.) از سوی انجمن ادبی خانه‌ مولانا و انجمن نویسندگان با همکاری کتاب‌خانه عمومی فردوسی در سالن ابن سینای همان کتاب‌خانه برگزار شد.
هدف از برگزاری این نشست‌ها پاسداشت از فرهنگ و ادبیات فارسی و همچنین شناسایی استعدادهای برتر ادبی در سطح جامعه و ارائه راهکار و راهنمایی برای رشد و  بالندگی آنان اذعان شده است.

نشست هفتاد و ششم چارباغ خیال در بلخ، یکی دیگر از نشست‌های جذاب و پرشکوه این سلسله نشست‌ها بود که خوانش شاهنامه، نقد و بررسی شعر و داستان و همچنین شعرخوانی اشتراک‌کنندگان از ثمره‌های آن محسوب می‌شد.

جلسه‌ی‌ مورد نظر با گردانندگی آقای «ویس شیرزاد» یک‌ تن از شاعران جوان بلخ، آغاز شد و بخش اول آن با خوانش شاهنامه توسط استاد «صالح محمد خلیق» رقم خورد و با توضیحات آن بزرگ‌مرد بلخ درباره‌ی بخشی دیگر از زندگی ضحاک پادشاه، به پایان رسید.

بخش سوم که یکی از بخش‌های اساسی این نشست محسوب می‌شود به نقد و بررسی یک شعر و یک داستان کوتاه‌ از آقایان: حبیب‌الله فروتن و محمد ضیای جویا اختصاص داشت که این دو اثر توسط شرکت کنندگان واعضای نشست، از زاویای مختلفی واکاوی و بررسی شد.

چکیده‌ی صحبت‌ها درباره‌ی شعر آقای فروتن

🖋زبان: زبان این شعر ساده و قابل‌فهم است و از واژه‌هایی روزمره و ملموس بهره گرفته است. این انتخاب به شاعر کمک کرده تا احساسات را به‌طور مستقیم و بدون پیچیدگی به مخاطب منتقل کند. با وجود سادگی، زبان به دلیل به‌کارگیری ترکیبات تازه مانند “چایی درونِ حفره‌ای این استکان شد تلخ” ظرافت خاصی پیدا کرده است.

آهنگ و وزن: شعر در قالب غزل سروده شده و از وزن روان و متناسب با عاطفه شعر بهره می‌برد. این وزن، هم‌آهنگی خوبی با محتوای تلخ و اندوه‌بار شعر دارد و حس دل‌تنگی را به خوبی القا می‌کند.

موسیقی کناری (قافیه و ردیف):
قافیه‌ها مانند “تلخ” به‌عنوان ردیف نقش مهمی در ایجاد موسیقی کناری و تأکید بر مضمون اصلی شعر (تلخی پس از جدایی) دارند. انتخاب قافیه‌های ساده و ردیف مشترک، حس اندوه و تکرار ملال‌آور این تلخی را تشدید می‌کند. این هماهنگی، انسجام موسیقیایی شعر را افزایش داده است.

عاطفه:در این شعر بسیار صادقانه و ملموس است. شاعر با استفاده از تصاویر ملموس و روزمره مانند “قندها در دهان شد تلخ” و “زعفران شد تلخ” به‌خوبی حس دل‌تنگی، تلخی، و فقدان را به تصویر کشیده است. عاطفه شعری بی‌تکلف و عمیق است و به‌راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند.

صور خیال:شاعر از صور خیال متنوعی مانند تشبیه (چایی به زعفران)، استعاره (تلخی رنگین‌کمان و پیشانی آسمان)، و نماد (شهر و کشور به‌عنوان استعاره‌ای از زندگی فردی) بهره برده است. این تصاویر اگرچه ساده‌اند، اما زنده و بکر به نظر می‌رسند و توانسته‌اند مضمون اندوه و دل‌تنگی را به‌خوبی بیان کنند.

جمع‌بندی:از نگاه آنان این شعر با زبانی ساده، وزنی روان، و تصاویری ملموس توانسته است عاطفه‌ی عمیق و صادقانه را به مخاطب منتقل کند. همچنین استفاده از موسیقی کناری و صور خیال در جهت تقویت محتوای احساسی شعر، در سطحی که شاعر قرار دارد موفقانه بوده است.

چکیده‌ی‌ صحبت‌ها درباره‌ی داستان کوتاهی از آقای‌ ضیای جویا:

 

زبان:هرچند زبان داستان تلاش کرده محلی و بومی باشد، اما این استفاده از واژگان محلی گاه به حدی است که فهم آن برای مخاطبان غیرمحلی دشوار می‌شود. نویسنده می‌توانست از ترکیب بهتری بین زبان محلی و معیار استفاده کند تا حس بومی را حفظ کند و در عین حال، دسترسی‌پذیری متن را افزایش دهد. همچنین، گاهی زبان بیش از حد ساده شده و از غنای ادبی کاسته است.

 

 نثر:نثر داستان با اینکه روان است، اما گاهی به سمت گزارش‌نویسی می‌رود و از عمق ادبی و زیبایی‌های زبانی فاصله می‌گیرد.

 

طرح:طرح داستان از نظر ساختاری مستحکم است، اما در برخی بخش‌ها پیش‌بینی‌پذیر می‌شود. مثلاً مرگ حلیمه یا رفتار حاجی کاملاً قابل حدس هستند و نویسنده نتوانسته با پیچش‌های داستانی خواننده را غافلگیر کند. همچنین، اوج داستان و گره‌گشایی نهایی (مرگ دختر و نوزادش) با سرعت زیادی روایت شده و از تأثیرگذاری آن کاسته است.

 

شخصیت‌پردازی:هرچند شخصیت‌ها باورپذیر هستند، اما بسیاری از آن‌ها کلیشه‌ای‌اند. حاجی سلیمان، نماد قدرت و فساد، و حلیمه، قربانی سنت‌های مردسالارانه، به‌گونه‌ای پرداخت شده‌اند که عمق زیادی ندارند و بیشتر نماینده مفاهیم انتزاعی‌اند تا شخصیت‌های مستقل.

 

فضاسازی: اگرچه در بازتاب محیط روستایی موفق است، اما گاهی بیش از حد طولانی و تکراری می‌شود. این امر باعث می‌شود که داستان در بخش‌هایی، کش‌دار به نظر برسد و از ریتم کلی روایت کاسته شود.

 

🔗جمع‌بندی:داستان «خسر ملک قریه» در تلاش است تا مسائل اجتماعی مهمی را بازتاب دهد، اما در برخی جنبه‌ها ضعف دارد. کلیشه‌پردازی، ضعف در ایجاد پیچش‌های داستانی، و استفاده ناقص از زبان و نثر ادبی، مانع از تبدیل آن به اثری ماندگار شده‌اند. نویسنده می‌توانست با پرهیز از پیش‌بینی‌پذیری و تعمیق در شخصیت‌پردازی و روایت، اثری تأثیرگذارتر خلق کند.

 

🎤آخرین و دلنشین ترین بخش این نشست ادبی را «خوانش اثر» تشکیل می‌داد که شاعران و نویسندگان حاضر: سید میر آقا موسوی ، سخی امیری ، محمد الله احساس ، طاها حسینی ، مجید خاکسار ، سید محمدآقا طیبی ، غلام الدین ابراهیمی ، سهراب حفیظی ، سید موسی مهربان ، اسدالله واحدی

، عصمت الله عاقلی ، عاطف کابلیان، فضل ربی افتقار ،  سید سکندر حسینی بامداد، ویس شیرزاد و حمزه عابر، شعرها و تکه‌های داستانی خود شان را خوش‌خوانی کردند.

 

📸این گردهمایی ادبی با گرفتن عکس‌های خاطره‌ساز به پایان رسید…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *