خانه غم دارد زمانی که تو در آن نیستی – نظیفه سلیمی

خانه غم دارد زمانی که تو در آن نیستی
گور بابای جهانی که تو در آن نیستی

قهر کردم با اتاقم چون سرم بد می‌خورد
پا نهادن در مکانی که تو در آن نیستی

در سکوت محض بین ماه و اقیانوس و من
هست هر شب گفتمانی که تو در آن نیستی

رفتی و فصل شگفتن‌ها به همراه تو رفت
می‌رسد حالا خزانی که تو در آن نیستی

من مزار بی‌گل سرخم، نگاهم یخ زده
سوی دشت شادیانی که تو در آن نیستی

لابه‌لای یک دو جمله می‌شود توصیف کرد
زندگی را داستانی که تو در آن نیستی

گفته بودی دل بکن از من به خوشبختی برس
تف به خوشبختی زمانی که تو در آن نیستی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *