
بیست و نهمین نشست ادبی چارباغ خیال
- چارباغ خیال, رویدادهای ادبی
- 1402/09/16
عصر پنجشنبه ۱۶ قوس(آذر) بیست و نهمین نشست هفتگی انجمن ادبی《خانه مولانا》و 《انجمن نویسندگان بلخ 》با عنوان《چارباغ خیال》در سالن ابنسینای کتابخانهی عمومی فردوسی با حضور سید سکندر حسینی بامداد (شاعر نویسنده و رئیس کتابخانهی عمومی فردوسی)، صالح محمد خلیق (شاعر، نویسنده و رئیس انجمن نویسندگان بلخ)، عاطف کابلیان (شاعر و منتقد ادبی) وشاعران و نویسندگان جوان بلخ برگزار شد.
این نشست که توسط حمزه عابر (شاعر جوان و با استعداد بلخی) اجرا میشد شامل چهار بخش بود.
بخش آموزش: زیبایی شناسی در شعر پارسی
خوانش متون کلاسیک: شرح و تحلیل مثنوی
بخش نقد : نقد شعر مبین حکیمی و ویس شیرزاد
بخش شعر خوانی: شعر خوانی اعضای نشست
در بخش اول عاطف کابلیان، شاعر نام آشنای بلخ روی موضوع زیباییشناسی در شعر فارسی صحبت کرد.
در بخش دوم استاد سید سکندر حسینی بامداد در این نشست، (مثنوی معنوی) را به خوانش گرفته به تحلیل و تفسیر دقیق آن پرداختند استاد بامداد در این نشست با نگاه اجمالی با موضوعات مورد بحث در نشستهای قبلی با موضوع مولانا و پیوند با بلخ و سرزمین مادری بازتاب این موضوع در آثار مولانا صحبت کردند و گفتند به کسی که با این مضمون مقاله بنویسد از طرف انجمن ادبی خانه مولانا جایزه تعلق خواهد گرفت.
در بخش سوم دو غزل زیر از ورجاوندان؛ مبین حکیمی و ویس شیرزاد به سنجش گرفته شدند.
مبین حکیمی
این روزهای لعنتی از بس که ناشاد است
در پیش هرکس مینشینم کوه فریاد است
تنها نه هشیاران گرفتار مصیبتهاست
دیوانهها هم هر طرف در داد و بیداد است
این بار غم بر شانه از اول نبود آری
این بار غم بر شانه چیزی تازهبنیاد است
یکسو غم کشور، غم مردم، غم غربت
یک سوی دیگر فکر من در نان اولاد است
اینجا چه میارزد قلم، تحصیل، استادی؟
رویای خانمها، جوانها، کودکان… باد است
آخر چه خواهد شد سیاست، کار، آزادی..؟
افغانستان ما دگر از پای افتاده است.
چکیدهی دیدگاهها در بارهی غزل مبین حکیمی:
عاطف کابلیان: درباره زبان دسته اول و دسته دوم معلومات داده گفت این سروده به جز بیت اول همه زبان اول است.
او گفت زبان هنری زمانی اتفاق میافتد که دو شی یا دو عنصر مثل (انسان و طبیعت) با هم تلاقی کند. شاعر باید تصویر ایجاد کند و آن تصاویر را برجسته کرده با زبان پروده بیان کند.
صالح محمد خلیق: روان بودن، روشن بودن عاری بودن از تعقید لفظی را از ویژگیهای مثبت این شعر دانست و درباره ویژهگیهای منفی شعر گفت: آرایههای ادبی و زیباییهای هنری در سروده کمتر دیده میشود و مشکلات دستوری نیز در این غزل وجود دارد.
سید سکندر حسینی بامداد: در شعر اجتماعی، شاعر باید از کلیشهها دوری کند و زبان عاری از شعار باشد و در شعر توصیف وگزارشگری محض شعر را از شعریت دور میکند ایجاد تداعی،نگاه متفاوت و پرداختن به جزئیات به شعریت کمک زیادی میکند
ویس شیرزاد.
پرنده خسته شده ، ابر بی قرار شده
مزار ، بیتو همانند یک مزار شده
خزان رسید و ترا از بغل گرفت و برفت
بیا دوباره که هنگامه ی بهار شده
نوشته بود ، به آینه از غبارِ سحر
تمام زندگی ام صرف انتظار شده
کجا فرار کنم از وطن که شاد شوم؟
چهار سوی سرم ، سیم خاردار شده
نرفته است کسی شادیان در این نوروز
ز خون ماست ، که جشنِ گلِ انار شده
زنی که عاشق من بود ، تا به پای جان!
کنار پنجره دیدم که باردار شده
خدا خراب کند خانه ی سیالی را
چقدر رابطه ها رسم روزگار شده
به حرف سین نوشتم سیاه و سرخ و سبز
وطن شکسته ، وطن قلب داغدار شده
چکیدهی دیدگاهها در مورد شعر ویس شیرزاد:
صالح محمد خلیق: این سروده روان، هنری، روایی و امروزی است اما فضا یک دست نیست.شعر با مطلع بسیار زیبا آغاز شده اما در بیتهای بعدی پیچیدگی به چشم میخورد و در بیتهای آخر شعر تغییر خورده و از فضایی یک دستی بیرون زده است.
عاطف کابلیان: با تایید صحبت استاد خلیق گفت: فضا رنگارنگ است و این نکته در آغاز شاعری پیش میآید.
استفاده از زبان باید منظم و یکدست باشد با رعایت مسائل ادبی و هنری شعر
استاد بامداد: علت ضعف در شعر آقای شیرزاد را دو عامل مهم دانست:کلیشهها و طولانی شدن شعر ابیات زیاد باعث عدم کنترل و خلق فضای شاعرانه و افتادن شاعر به دام کلیشهها شدهاست
در بخش چهارم بهمن انوشه، نثار شهریور، فضلالله افتقار، طاها حسینی، عاطف کابلیان، سید احمد سادات، موسی مهربان، نجمالدین بهزاد، علی یوسفی، سید یاسین شریفی، سید سکندر حسینی بامداد، صالح محمد خلیق، حمزه عابر و یونس ناصری سرودههای شان را به خوانش گرفتند.






