تو نیستی که ببینی غم جهان مرا-مژگان فرامنش
تو نیستی که ببینی غم جهان مرازمین تنگ و قفس های آسمان مرا من و سکوت غم انگیز سرد این خانهو تو که برده ای از خاطرت نشان مرا چنان...
تو نیستی که ببینی غم جهان مرازمین تنگ و قفس های آسمان مرا من و سکوت غم انگیز سرد این خانهو تو که برده ای از خاطرت نشان مرا چنان...
زندهجان نام دیگرِ مرگ استزنده بلعیده کودکانش راخشم خاکش هنوز بیدار استتا به خون تر کند جهانش را چشم و گوش جهان چه کور و کر استروزگار غریب آمده تا...
وقتی به این موضوع فکر میکنیم ناخودٱگاه برای لحظهای سکوت میکنیم، چراکه زن در هیچ جای تاریخ جایگاهی ٱنچنانی که باید میداشت ندارد. همچنان مظلوم باقیمانده است. ادبیات فارسی دامنهی...
انجمن ادبی خانه مولانا به منظور پاسداشت از شعر و ادبیات فارسی و معرفی چهرهی تابناک شعر و ادبیات کشور وباز کردن لایههای گوناگون شعر وادبیات افغانستان به گفتگو با...
شعرخوانی مژگان فرامنش در پنجمین نشست ادبی از بلخ تا نیشابور