مزدا مهرگان

دختران رابعه شعر مزدا مهرگان

«زنده‌جانِ »به مرگ خو کرده – مزدا مهرگان

«زنده‌جانِ »به مرگ خو کرده«زنده‌جانِ »به خون نشسته‌ی منغیر این واژه‌های سرگردانچیزی از دست‌های‌ بسته‌‌ی من_ برنیامد که زیرِ آواریزندگی را وجب وجب کشتندچشم‌‌هایی که از امید تهیدست‌هایی که خاک...