
سر به روی شانهام بگذار با لبخند خود – سلینا آزاده
سر به روی شانهام بگذار با لبخند خوددور کن اندوه را با رشتهٔ پیوند خود بیعت گرم تنت را با تنم تجدید کنتا هزاران بار در آغوش ارزشمند خود شعر...
سر به روی شانهام بگذار با لبخند خوددور کن اندوه را با رشتهٔ پیوند خود بیعت گرم تنت را با تنم تجدید کنتا هزاران بار در آغوش ارزشمند خود شعر...
خواستم مهربان بمانم و خوب، که زنِ زندگیت من باشمکه بپوشی به روی مرگ مرا، دامن زندگیت من باشم!لقمهی کمتر از دهان تو من، لقمهی بیشتر تو باشی و تالای...
من در این کوره به جایی نرسیدم دیدمآه دیوانهگی! ای کاش نمیفهمیدم فکر کردم که به دنبال تو هستم؛ اماروزگاریست فقط دور خودم چرخیدم شعر بیعرضهی لبهای خدایم بودممن نباید...
ای بردهها ز خویش بلالی برآوریداز کارگاه روح کمالی برآورید ای دختران بادیه، ایهمرهان مناز هجر سرنوشت وصالی برآورید عاشق شوید و همت شمسی به سر کنیداز مثنوی عشق جلالی...
حالا که کهکشان منی ، ماه مشتری !ناهید و اشک و آینه دارم نمیخری ؟! امشب که گیسوان زمین فاش میشودبردار از سیاهی شبهام روسری امشب بیا که بگذرد از...
پردهها را بكش و نقش مرا رنگ بزنجام را سر بكش و موی مرا چنگ بزن باز در عاشقی و رقص و شراب و سيگاررنگ سرخی بكش و بر لب...
نشست نود و یکم «چارباغ خیال» گزارش: سهراب حفیظی نود و یکمین نشست ادبی «چارباغ خیال» در بلخ همراه با یادکرد و بزرگداشت از شیخ اجل سعدی، پس از ظهر...
کو آسمان و لذت کاغذپرانیاش؟ بر باد رفته خندهی رنگینکمانیاش این غنچهی شریف که کنج مزار سوخت نشکفته ریخت میوهی شیرینزبانیاش از روزنامهها خبری سرخ میچکد بر خاک...
شاعران پیشِ تو خموش و خجل تو حکیمی و در سخن کامل . بیت در بیت “مخزن الاسرار” سخنِ توست گنجِ پُرحاصل . گنجه از یُمنِ تو به گنج رسید...
مبارک است آسمان آبی، مبارک است آفتاب و باران خوشا جوانه، خوشا شکفتن، خوشانخوشانی است در بهاران بریز از منقل زمستان، هر آنچه تهماندهاست از اسفند بریز تا گل...