
دل نا دلم باید بمانم یا نمانم بعد تو – خدیجه علیمی
دل نا دلم باید بمانم یا نمانم بعد تووقتی که آهم را به هر سو میکشانم بعد تو دور و برم غم ساخته هی ناشیانه آشیانهی تکیه داده شانهاش را،...
دل نا دلم باید بمانم یا نمانم بعد تووقتی که آهم را به هر سو میکشانم بعد تو دور و برم غم ساخته هی ناشیانه آشیانهی تکیه داده شانهاش را،...
میان حس عاشقی کمی خطر اضافه کنبه تلخ کامی دلم بیا شکر اضافه کن اگر که میروی بیا، درون ساک خالیاتهوای خواهش مرا بیا ببر اضافه کن چه ذره ذره...
سر به روی شانهام بگذار با لبخند خوددور کن اندوه را با رشتهٔ پیوند خود بیعت گرم تنت را با تنم تجدید کنتا هزاران بار در آغوش ارزشمند خود شعر...
خواستم مهربان بمانم و خوب، که زنِ زندگیت من باشمکه بپوشی به روی مرگ مرا، دامن زندگیت من باشم!لقمهی کمتر از دهان تو من، لقمهی بیشتر تو باشی و تالای...
من در این کوره به جایی نرسیدم دیدمآه دیوانهگی! ای کاش نمیفهمیدم فکر کردم که به دنبال تو هستم؛ اماروزگاریست فقط دور خودم چرخیدم شعر بیعرضهی لبهای خدایم بودممن نباید...
ای بردهها ز خویش بلالی برآوریداز کارگاه روح کمالی برآورید ای دختران بادیه، ایهمرهان مناز هجر سرنوشت وصالی برآورید عاشق شوید و همت شمسی به سر کنیداز مثنوی عشق جلالی...
حالا که کهکشان منی ، ماه مشتری !ناهید و اشک و آینه دارم نمیخری ؟! امشب که گیسوان زمین فاش میشودبردار از سیاهی شبهام روسری امشب بیا که بگذرد از...