
تو را بهار تو را صبح عید میدانم – سعید مبشر
تو را بهار تو را صبح عید میدانم تو را جوانشدن سررسید میدانم تو را مجسمهای از غبارِ روشن ماه که باد ریخته در پای بید، میدانم جهان...
تو را بهار تو را صبح عید میدانم تو را جوانشدن سررسید میدانم تو را مجسمهای از غبارِ روشن ماه که باد ریخته در پای بید، میدانم جهان...