
روی آوارها قدم ننهید – لیلما لهیب هروی
روی آوار ها قدم ننهیدزیر آوار زنده جانهایندقلبهای تپندهای دارندبیصدا ماندهاند و تنهایند بیصدا ماندهاند و منتظرنددست خیری نجاتشان بدهدتنشان را برون کند از خاک تا دوباره حیاتشان بدهد پدری...
روی آوار ها قدم ننهیدزیر آوار زنده جانهایندقلبهای تپندهای دارندبیصدا ماندهاند و تنهایند بیصدا ماندهاند و منتظرنددست خیری نجاتشان بدهدتنشان را برون کند از خاک تا دوباره حیاتشان بدهد پدری...
حالا که مدتهاست از یادت فراموشم…؛حالا که از شهری به شهری، خانه بر دوشم… هر روز را با یاد تو مینوشم و هر شب…یادِ شراب بوسههایت میبرد هوشم با تو...
بلور برفهاى كوه البرز است تنپوشتكبوترهايم آزادند در زندان آغوشت تنم را آشنا با پیچوخمهای تن خود کنعزیزم گوش شیطان کر، نگو: كردم فراموشت… ببين امواج خواهش پشت هم مىبارد...
نوشتم اسم تو را روی موج، سرگردانکه می رود به چنین بیخودی کران به کران برای اینکه تو ماهی نه ماهیِ دریادر آتش اند تمام نهنگهای جهان تو ماه نه،...
خانه غم دارد زمانی که تو در آن نیستی گور بابای جهانی که تو در آن نیستی قهر کردم با اتاقم چون سرم بد میخورد پا نهادن در مکانی که...
بدون حرف، بدون دلیل دلتنگمببين شکستهترین واژهی هر آهنگم دوباره بعد سلام و علیک مثل غروببه محض دیدن یک خنده میپرد رنگم و ترس نازک یک التهاب میافتدشبیه صاعقه در...
کسی آرام در آغوش سرد باد میرقصدهمان که گیسوانش بوی شب میداد میرقصد ببین رسم عجیب عشق را آنقدر شیرین است که حتی پیش پای مرگ هم فرهاد میرقصد همیشه...
چون ناگهانشعری که در من شکل میگیری با آنکه دوری، در خیالم زندهتصویری با چادر گاج سفیدت، مثل یک گلبرگهی میدرخشی در نگاهم ماهِ پامیری! برباد دادی زندگیات را...
هرگز ندیده کس مرا از درد سر خالیجای تو تا کی پشت این دیوار و در خالی… کوچه سکوت مطلقی در انزوا داردتا انتها از جای پای رهگذر خالی درگیر...
نمایشگاه و کارگاه تخصصی جلوههای تذهیب و خوشنویسی به روایت تصویر با حضور استادان معاصر ایران: کاوه تیموریکامران کوهستانیهنرمند نگارگر استاد رفعت موسوی همراه با اجرای کارگاهی خوشنویسی و تذهیب...