
دست مرا بگیر که از دست رفتهام – صنم عنبرین
دست مرا بگیر که از دست رفتهامدست مرا که باز به بنبست رفتهام این جاده را به نقطهی پایان رساندهاماین جاده را که پای مرا بست، رفتهام در جستجوی یاد...
دست مرا بگیر که از دست رفتهامدست مرا که باز به بنبست رفتهام این جاده را به نقطهی پایان رساندهاماین جاده را که پای مرا بست، رفتهام در جستجوی یاد...
با تو ای فریادِ عشق، آوای دیگر داشت بلخروزهای دیگر و شبهای دیگر داشت بلخ روضهروضه کفتر و آموبهآمو زندهگیشادیاندرشادیان رویای دیگر داشت بلخ از چهکس پرسان کنم ای کاجِ...
رفتی و تنهاییات در هر قـــدم، جا مانده بودرو به روی من به جای شهر، صحرا مانده بود آفتاب آمد پس از تو نیز، در چشمان منمثل یک مرده دهان...
🏴در سوگ آفتاب! 🏴 سخن که از لبِ واژهپژوهِ بلخ، بماند خدا کند که پس از آن، وضوح بلخ بماند سرت سلامت، البرز! آفتاب تو کوچید به هوش باش! غرورت...
▪انا لله و انا الیه راجعون▪ درگذشت ادیب شهیر و بزرگ شاعران بلخ، استاد صالحمحمد خلیق را نخست به خانواده فرهیخته آن بزرگوار، سپس به جامعه ادبیات کشور تسلیت میگوییم.پژوهشهای...
تو رنگ آبی هفت آسمان را با خود آوردیزمین سبز و باغ ارغوان را با خود آوردی خدا با خلقتات حتی به شبها روشنی بخشیدتوگویی پرتو یک کهکشان را با...
گزارش: سهراب حفیظی بنامِ خداوندِ جان و خردکزین برنر اندیشه برنگذرد صد و چهارمین نشستِ ادبی «چارباغ خیال» در بلخ، بعدازظهر روز پنجشنبه، ۲ اسد، ۱۴۰۴ خورشیدی، با مقدمه و...
باران غم، بلندی دردی که جاری است این رود اشک زمزمهی بیقراری است دست مرا بدست جدایی سپرد و رفت دنیا نمک نریز! که این زخم، کاری است یک ناله...
بوی “ای کاش” میدهد این شعر حسرت استخوانشکن دارد وسط گریههای مردی که ترس بسیار زن شدن دارد بوی “ای کاش” میدهد این شعر در دهان پرندگان قفس طعم نمناک...
«زندهجانِ »به مرگ خو کرده«زندهجانِ »به خون نشستهی منغیر این واژههای سرگردانچیزی از دستهای بستهی من_ برنیامد که زیرِ آواریزندگی را وجب وجب کشتندچشمهایی که از امید تهیدستهایی که خاک...