این شاهراه قونیه است، یا جاده ی هرات شماست – محمد حسین انصاری نژاد

این شاهراه قونیه است، یا جاده ی هرات شماست
اینجا سماع حضرت شمس، در شور و در بیات شماست

این بانگ “شاه کابلی” است، از شامگاه بلخ، مگر؟
محو قمارخانه ی ما، مبهوت کیش و مات شماست

گر سیوزی کشیده کمان، تیرش کمانه کرد دریغ
تیرش به روی نقشه دوید، این مرز بی ثبات شماست

می خواند از مزار سخی، شیراز را و قونیه را
این جلوه ی حیات من ست، این جذبه ی حیات شماست

یلدای من بلندتر است، از گیسوان کابلی ات
چای و پنیر و پسته ی ما، دلتنگ سور و سات شماست

هر شیعه است سنی شرع، هرسنی ست شیعه ی عشق
این سنت هزاره ی ما، این صافی از صفات شماست

شور شهید بلخی مان، از خاک کربلاست ببین
“هلمند” را که هر نفسش، شبخوانی فرات شماست

کو حاجتی به قبله نما، هر دو اذان به اذن رسول
ساعت به وقت شرعی ما، حی علی الصلات شماست

گرداب و بیم موج کجاست، با بادبان نام حسین-ع-
تا کشتی نجات من ست، تا کشتی نجات شماست

پیر هرات و حافظ شهر، از یک بهار رد شده اند
این شاخه ی دعای من ست، آن شاخه ی نبات شماست

تاریخ درد و رنج من است، تاریخ درد و رنج شما
اندوه دودمان من است، رنگی که در دوات شماست

این ابرهای جامه دران، باران گریه های منند
ابر دیار مادری ام، در کوه و در فلات شماست

اینجا نشسته ام که غروب، نم نم غزل قدم بزنیم
این شعر، یک بغل گل سرخ، در باغ خاطرات شماست

.

.

.

محمد حسین انصاری نژاد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *