گذاشتند هر از چندگاه فکر کنی – محمد حسین ملکیان

گذاشتند هر از چندگاه فکر کنی
ولی فقط به سفید و سیاه فکر کنی

در اولین قدمت می روی دو خانه جلو
که زود دل بکنی و به راه فکر کنی

نه چپ،نه راست،نه رو به عقب،فقط به جلو
به هیچ چیز به جز این نخواه فکر کنی

کسی که فکر تو را قبل حر٘کتت خوانده
نمی هراسد اگر اشتباه فکر کنی

تو یک پیاده نظامی،نمی شود حتی
به اسب قیمتی پادشاه فکر کنی

تو پشت گرمی شاهی و شاه پشت تو نیست
اگر به وضع خودت در سپاه فکر کنی

به سر سپردگی ات افتخار کن سرباز
مباد که به سر بی کلاه فکر کنی

قرار نیست که فیل تو یاد هند کند
قرار نیست به رخ یک نگاه فکر کنی

تمام سهم تو از عاشقی فقط این است
که با لباس پلنگی به ماه فکر کنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *