شعر و ادبیات

هدیه ارمغان-گریه‌هایم در اتاقی در گرفت

گریه‌هایم در اتاقی در گرفتدامنم دور اجاقی در گرفت گفته بودم بگذرم از زندگیزندگی بر روی طاقی در گرفت دست‌هایت تا که بر دستم رسیدبر لبانم اتفاقی در گرفت پرده‌ها...

سید عاصف حسینی-بدون حرف، بدون دلیل دلتنگم

بدون حرف، بدون دلیل دلتنگمببين شکسته‌ترین واژه‌‌ی هر آهنگم دوباره بعد سلام و علیک مثل غروببه محض دیدن یک خنده می‌پرد رنگم و ترس نازک یک التهاب می‌افتدشبیه صاعقه در...

مهتاب ساحل-چون كابل قديمِ پر از پاک‌بازها

چون كابل قديمِ پر از پاک‌بازهادر تو هزار كوچه خرابات و سازها روییده از لبت گل آوازهای سرخبزمی‌ست در گلوی تو از نینوازها مثل جزیره‌ای به خودت منتهی‌ستیتنهایی رها شده‌ای...