شعر زنان افغانستان

هدیه ارمغان-گریه‌هایم در اتاقی در گرفت

گریه‌هایم در اتاقی در گرفتدامنم دور اجاقی در گرفت گفته بودم بگذرم از زندگیزندگی بر روی طاقی در گرفت دست‌هایت تا که بر دستم رسیدبر لبانم اتفاقی در گرفت پرده‌ها...

مهتاب ساحل-چون كابل قديمِ پر از پاک‌بازها

چون كابل قديمِ پر از پاک‌بازهادر تو هزار كوچه خرابات و سازها روییده از لبت گل آوازهای سرخبزمی‌ست در گلوی تو از نینوازها مثل جزیره‌ای به خودت منتهی‌ستیتنهایی رها شده‌ای...