پنجمین همایش ادبی “از بلخ تا نیشابور” به بهانه رونمایی و نقد کتاب «مویه‌های آمو» در قم

پنجمین همایش ادبی از بلخ تا نیشابور به همت انجمن ادبی خانه مولانا و حوزه هنری استان قم و به بهانه‌ رونمایی و نقد کتاب مویه‌های آمو برگزار شد.
پنجمین همایش ادبی از بلخ تا نیشابور یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ با حضور شاعران و نویسندگان ایران و افغانستان و با هدف شناخت بهتر و عمیق‌تر شعر امروز افغانستان برگزار شد.
در این محفل دکتر حسین محمدی مبارز، دکتر تهماسبی خراسانی‌ و دکتر سید حسین فصیحی با اجرای سیدعلی نقیب به نقد و بررسی مجموعه شعر مویه‌های آمو پرداختند.


در آغاز، سید علی نقیب مجری‌کارشناس این محفل ادبی ضمن ابراز خوش‌حالی از چاپ مجموعه خواندنی مویه‌های آمو، حضور موثر سید سکندر حسینی بامداد در اوضاع رخوت‌آلود فرهنگی و اجتماعی افغانستان و فعالیت‌های مفید فرهنگی و ادبی او در دو حوزه ادبی ایران و افغانستان را تحسین کرد و برای وی آرزوهای موفقیت‌ و سلامتی داشت.
دکتر سید حسین فصیحی شاعر و پژوهشگر، اولین منتقد برنامه «مویه‌های آمو» را در چهار ساحت زبان، احساس، خیال و اندیشه بررسی کرد: 
این منتقد سروده حسینی بامداد را در ساحت زبان بدون نقص توصیف کرد و گفت: «شاعر مویه های آمو به خوبی توانسته است با خلاقیّت و تجربه، طراوت و زیبایی را در قالب آرایه‌های ادبی به نمایش بگذارد. در مویه‌های آمو زبان روان و بدون تعقیدهای لفظی از اول تا آخر ادامه دارد؛ در عین حال که از شگردهای حذف و ایجاز، تکرار، ترکیب سازی، باستان گرایی، مردم‌گرایی، طبیعت‌گرایی، هنجارگریزی صرفی و نحوی به خوبی بهره برده است» 
فصیحی مویه های آمو را در ساحت احساس و عاطفه نیز دارای برجستگی های کم نظیر توصیف کرد. 
قابلیت انتقال عاطفی، عینیت بخشی به عواطف، هم زیستی زبان و عاطفه، صدق و اقناع عاطفی، اهمیت زاویه دید شاعر در خلق فضای عاطفی را از ویژگی های احساسی و عاطفی شاعر دانست.  این منتقد خیال انگیزبودن مویه‌های آمو را دارای اوج‌ها و فرودهایی دانست که خواننده را همراه خود می‌برد. ایشان حس آمیزی را از مهم‌ترین ویژگی خیال انگیزی این مجموعه دانست. 
دکتر فصیحی در ساحت اندیشه مویه‌های آمو را دارایی موضوعات و مضامین بکر دانست و افزود: «معنا از پشت پرده‌های تو در‌توی زبان، خیال و عاطفه سرک می‌کشد و شاعر، عشق را به گونه هنرمندانه‌ای به تصویر می‌کشد آنچنان که دست خواننده را گرفته و از عشق زمینی فرا می‌کشد و او را در جهان عشاق کهن مانند سنایی و مولانا سیر می دهد. ایشان مهم ترین تشخص مویه‌های آمو را ترکیب سازی مضمونی دانست چنانچه مضامین عاشقانه، اجتماعی و معنوی هنرمندانه در کنارهم درساختار یک غزل نقاشی شده است. 
فصیحی بعضی از ابیات مویه های آمو را از ظرفیت تبدیل شدن به ضرب المثل بر خوردار دانست مانند: 
عاشق شدن در یک نگاه آنقدر آسان است
گاهی به یک لبخند کوچک بستگی دارد
و بعضی ابیات را برای تابلو شدن برای شعائر دینی مناسب دانست مانند بیت زیر از دومین غزل (معبد پروانه‌ها) که در رسای ابوالفضل العباس علیه السلام سروده شده:
   تشنه بودی آب از داغت عزاداری گرفت
مشک‌ها عمری‌است می‌گریند روی شانه

دکتر حسین محمدی مبارز شاعر و استاد دانشگاه دومین منتقد این محفل ادبی با بیان انواع نقدهای ادبی نگاه خود را در نقد این مجموعه به سبک نقد پیوندی و به صورت خاص، نقد معیار و مستند معرفی کرد.
ایشان به انتخاب مناسب عنوان برای این کتاب و به موسیقی دل‌نشینی که از کنار هم آمدن “مو” و “آمو” بدست آمده اشاره داشتند و در ادامه به بیان شاهد مثال‌هایی از کتاب پرداختند.
صدا کردم تو را آوازهایم در گلو گم شد
میان وحشت شب در هیاهو، های و هو گم شد
به نظر دکتر مبارز کنار هم نشستن “های و هو” و “هیاهو” در این بیت یک توجه ساده به واج‌آرایی نبوده؛ در پاسخ به این سوال که آیا شاعر به تمام علوم پی‌برده است یا نه(؟!) اینگونه ادامه دادند که: دو حالت متصور است؛ یا می‌داند که به این امور عالم است و شاعر، یا نمی‌داند و عنایت به او شده است.

ایشان با بیان این نکته از نجم‌الدین رازی در مرصاد العباد به این مضمون که« فیوضات الهی پیوسته می‌آید زنگار را باید از دل‌ پاک کرد» یادآور شدند که خداوند می‌خواهد که سخن او از طریق مخلوق به بندگانش منتقل شود و به آنها آرامش بدهد؛ ادبیات در مرحله اول التذاذ است اما در آخر باید ما را اقناع کند؛ اگر اثر ادبی ما را قانع نکند به هدفش نرسیده.با برگشت به بیت مورد نظر فرمودند: “هیاهو” آواست اما “های و هو” معناست؛ های و هو و همهمه از لغات فارسی است به عبارتی صدای جمعیتی است که از دور می‌شنوید ؛ همچنین معادل آن در عربی غوغاست.در ادامه به استفاده درست از واژه “آواز” اشاره داشتند و گفتند: آوا فقط صداست ولی آواز به معنی صدای معنادار است.

خورشید برمی‌خیزد از آغوش پامیر
بر گونه‌ی گل اشک شبنم ماندنی نیست

همچنین درباره بیت فوق این نکته را متذکر شدند که: شاعر از ردیف‌های فعلی که به صورت جمله در شعر آورده و از حسن تعلیل و اضافه‌های تشبیهی بسیار خوب استفاده کرده است.

بر گیسوی کابل جوانه می‌زند گل
پژمردن گل‌های مریم ماندنی نیست

“گیسوی کابل”یک بار در نقش استعاره مکنیه و انسان‌انگاری و بار دیگر در نقش مجاز به معنای گیسوی دختران کابل استفاده شده است.

دکتر محمدی مبارز، استاد فرهیخته دانشگاه با بیان این نکته که شاعر در جای‌جای کتاب از عنصر غم و شادی به خوبی استفاده کرده و به آینده روشن و پر امید نظر داشته است، به بیت زیر اشاره کرد و گفت:

غم آمد و دشت شقایق سوخت در باد
گل کرد تا در هیات یک زن گل سرخ

در این غزل استفاده از ردیف‌های وصفی”گل سرخ” بسیار هنرمندانه بوده و این بیت را می‌توان شاه‌بیت غزل قلمداد کرد.

همچنین به شهرمداری در شعر بامداد اشاره کردند و بیان داشتند که آوردن نام بلخ، کابل، تهران و… اثر مثبتی در اتحاد و همدلی بین فارسی‌زبانان ایجاد می‌کند و آن را ساده نبینیم.
دکتر مبارز استفاده از واژگان متناسب با فرهنگ و زبان افغانستان را از وِیژگی‌های مهم و جذاب این مجموعه دانست و نمونه‌هایی مثل “قیماق” و “کلکینچه” را نام برد و با بیان سیر اتیمولوژی این واژه‌ها به ضرورت احیای چنین کلماتی اشاره کرد.

در پایان دکتر حسین محمدی مبارز پژوهشگر ادبیات، بیانات خود را این‌گونه به پایان رساندند که شعر سیدسکندرحسینی‌بامداد “نقاشی موزیکال” است و به این ابیات اشاره کردند:

تا بگیرم خوشه‌ای از خرمن موی تو را
سمت گندم‌زار می‌رقصند فوج داس‌ها

عکس تو وقتی میان رود جاری می‌شود
آب خواهد شد دل دیوانه‌ی عکاس‌ها

نشست بر لب دریاچه، مرد ماهی‌گیر
دهان موج که وا شد دو تکه نان انداخت

دکتر تهماسبی خراسانی شاعر و پژوهشگر، آخرین منتقد این برنامه این‌گونه سخن آغاز کردند که: چنان‌که نام دفترهای گردآمده در این مجموعه نیز نشان می‌دهد، یکی عاشقانه‌های شاعر و دیگری آیینی‌سرودهای اوست. دفتر نخستی که دربرگیرنده ۳۱ پارچه غزل عاشقانه و اجتماعی است تحت عنوان «چارباغ گل سرخ» و دفتر دوم که «معبد پروانه‌ها» باشد دربرگیرنده ۲۰ غزل آیینی است. البته ما در دفتر نخست غزلی را می‌بینیم که آیینی است، مانند غزل ۱۴ در ص ۳۹ و در بخش آیینی نیز برخی غزل‌های عاشقانه و اجتماعی وارد شده است، مثل غزل44 در ص ۱۰۱ و غزل ۵۰ در ص ۱۱۳.
اینگونه ادامه دادند که: آن‌چه در این مجموعه برجسته است و خودنمایی می‌کند، یکی زبان سلیس، روان و به‌روز شاعر است که رودِ زلال و لطیفی از موسیقی کلام و عاطفه را در مخاطب جریان می‌دهد و سبب همزادپنداری بیشتر مخاطب با اثر می‌شود؛ و دیگر بلخ‌گرایی مجنون‌وارانه شاعر است که پنجره‌ای از هویت فرهنگی را بر روی مخاطب می‌گشاید. هویتی که با خراسان و ایران باستان با مرکزیت بلخ گره خورده است و امروزه در آیینه کشوری به نام افغانستان گرفتار غبار عصبیت و تبعیض شده است.
شاعر در این مجموعه چنان عشق جنون‌آمیزی به بلخ دارد که گاهی بلخ در هیأت یک دختر زردشتی به جای معشوقش می‌نشیند. این درهم‌تنیدگی در حدی است که گاه شاعر بین بلخ، معشوق و خودش خلط می‌کند و سه از یک نمی‌شناسد.کمتر غزلی را در دفتر نخستِ این مجموعه می‌توان سراغ گرفت که چه به گونه مستقیم و چه غیرمستقیم از ذکر و یاد بلخ خالی باشد.
دکتر تهماسبی خراسانی در پایان یادآور شدند: این هویت‌گرایی حل‌شده با عشق در روزگار کنونی ــ که خراسان به سوگ نشسته است و آمو مویه می‌کند و فرزندان ایران شرقی دچار بحران هویت اند و داشته‌های‌شان در معرض تاراج خفاشان قرار گرفته است ــ به شدت کارآمد است و نیاز مبرم جامعه.
خراسان زخم خورده، بلخ و کابل رفته بر تاراج
دل غمگین من بین هزاران آرزو گم شد (ص ۱۴)

تا باشد سرزمین خورشید را دوباره از سایه جغدان و خفاشان خالی ببینیم و بلخ، این پایتخت پیشدادیان و کیانیان را دوباره مصداق ام‌البلاد و جنت‌الارض بیابیم.
در بلخ بر پا می‌شود جشن گل سرخ
اردیبهشت آمد جهنم ماندنی نیست (ص ۱۵)
می‌جوشد عشق از پنجشیر و بلخ و فرخار
آنها نماندند، آخر این هم ماندنی نیست (ص ۱۶)
در بخش بعدی سید سکندر حسینی بامداد(نویسنده مجموعه شعر مویه‌های آمو) با تقدیر و تشکر از مهمانان و اساتید محفل به اشتراکات مهم فرهنگی بین ایران و افغانستان اشاره کرد و با خوانش اشعاری در این‌باره به صحبت‌هایشان پایان داد.
قرعه‌کشی و اهدای چند جلد از مجموعه مویه‌های فرات به حضار، امضای پوستر مراسم و گرفتن عکس یادگاری از بخش‌های دیگر این محفل ادبی بود.
همچنین در پنجمین همایش ادبی از بلخ تا نیشابور سیده تکتم حسینی، احسان‌الله بدخشانی، شفیق صادقی، اعلا امیری، مژگان فرامنش، اسحاق ثاقبی داراب، معصومه جمالی و مجتبی خرسندی شعرخوانی داشتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *