داستان کوتاه شیرین-فرهنگ بیضایی

آفتاب چاشت در آسمان صاف می‌درخشید و کابل مانند هر روز دیگری ازدحام سنگینی داشت. مامور ترافیک، به نوبت موترهای یک سمت جاده را می‌گذاشت عبور کند و بعد از ۲٠ – ۳٠ ثانیه‌ای نوبت به سمت دیگر جاده می‌رسید. یکی از این راننده‌ها عصبانی بود، چون همین‌که می‌خواست از ازدحام بگذرد و فرار کند، مامور ترافیک جاده را بست و حالا باید حداقل ۳٠ ثانیه منتظر بماند. اگرچه زمان زیادی به نظر نمی‌رسد، اما در شهر کابل همه به دنبال آن است که زودتر از ازدحام فرار کند. به طور قانونی یا غیرقانونی‌اش مهم نیست، فقط می‌خواهند زودتر از ماشین های دیگر سبقت بگیرند و سریع‌تر بروند.

اطلاعات داستان و باکس دانلود

نویسنده: سید حسینی

تعداد صفحه: 8

ژانر: درام، اجتماعی

نوع فایل: PDF – پی دی اف

قابلیت چاپ: دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *